از امر به معروف و نهی از منکر مسئولین تا تقابل مردم با مردم: نقدی بر عملکرد ستاد امر به معروف و نهی از منکر در دورههای گذشته
دو رویکرد متفاوت برای جهتگیری کلان ستاد احیای امر به معروف در سالهای گذشته با تغییر دبیران ستاد دیده میشود که نوشتار حاضر در صدد است هر دو رویکرد را به نقد کشیده و خطای راهبردی هر دو نگاه را روشن سازد. هر چند در دورههای قبلتر نیز رویکرد دبیران ستاد بر عملکرد و سمت و سوی حرکت ستاد اثرگذار بوده، اما بررسی نگاه معاصر با توجه به اتفاقات اخیر از اهمیت بیشتری برخوردار است. در زمان دبیری آقای جلیل محبی بر ستاد، نوک پیکان امر به معروف و نهی از منکر به سمت مسئولین چرخانده شد. ایده اصلی ایشان این بود که اولویت ستاد باید مطالبه گری و مخاطب قرار دادن مسئولین برای نهی از منکر باشد. از نظر ایشان امر به معروف و نهی از منکر ابزار اسلام سیاسی است و کنترلکننده و اصلاحکننده رفتارهای حاکمان و مسئولان است. در این نگاه، امر به معروف ابزار مدرن نظارت مردم بر حاکمان است که نتیجه آن تفرقه زدایی از جامعه خواهد بود. ایشان تأکید دارد برای این که مردم شیرینی امر به معروف را بچشند باید حاکمان مخاطب امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرند، نه مردم. بر اساس این دیدگاه، حاکمان و مسئولان کشور به عنوان رهبران و هدایتکنندگان مسیر کلی جامعه بیش از هر کس دیگری باید مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار گرفته و از آنها مطالبهگری شود. بنابراین تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر از حاکمان احیا نشود، عملاً توصیه آحاد جامعه و طبقه محکوم به امر به معروف و نهی از منکر بیمعنی است. اتفاق تازه و نوآورانه اجرایی که در زمان دبیر قبلی ستاد رخ داد، تولید و پخش تیزرهای تبلیغات اجتماعی در موضوع امر به معروف و نهی از منکر بود که هر چند تردیدهایی در خصوص آن وجود داشت، اما تعداد محدودی از این تیزرها ساخته و منتشر شد. محتوای برخی از این تیزرها طرح موضوعاتی بود که مبتنی بر همین نگرش تلاش داشت تا مخاطب اصلی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه را مسئولین قرار دهد و مردم را مطالبهگر و آمر به معروف مسئولین قرار دهد. اما در دوره بعدی که آقای هاشمی گلپایگانی دبیری ستاد را بر عهده گرفتند، رویکرد دیگری در ستاد حاکم شد که بازنمای بیرونی منفی از آن به شدت زیادی دیده شد. هر چند بر طبق گفتههای مدیران امروز ستاد، انحصاری برای امر به معروف در حوزه حجاب وجود ندارد و عملکرد ستاد فراتر از بازنماییهای رسانهای است، اما آنچه که به عنوان رویکرد برجسته در فضای رسانهای و در میان مردم از نگاه ستاد امروز به امر به معروف وجود دارد، اولویت دادن به مقوله بدحجابی است. طرح مباحثی مانند گذاشتن جریمه برای بدحجابان، ممانعت از حضور افراد بد حجاب در سازمانهای دولتی نظیر بانکها و ... که در فضای مجازی به رویکرد جدید ستاد نسبت داده شد، نگرانیهای بسیاری را در خصوص قرار دادن حکومت در مقابل مردم و یا مردم در مقابل مردم در مقوله امر به معروف و به خصوص موضوع بدحجابی موجب شد. در واقع در رویکرد جدید آنچه به عنوان ویترین و نمای بیرونی از فعالیتهای ستاد دیده میشود، مبارزه با یکی از حوزههای مفاسد اخلاقی یعنی بدحجابی جامعه است. البته باید اذعان داشت که فعالیتهای دیگری نیز در ستاد پیگیری میشود و تنها بخشی از تمرکز ستاد بر مقوله بدحجابی است؛ اما آنچه که به عنوان برچسب بر پیشانی امروز ستاد خورده است، مقابله ستاد با مقوله بدحجابی با رویکردهای تفرقهانگیز و حساسیتزا است. انتقادات به عملکرد امروز ستاد تا جایی گسترده شده که حتی برخی آن را عامل تفرقه و درگیری بخشی از مردم با بخشی دیگر است و ستاد از این نکته غافل شده است که وظیفه او مقابله با مفاسد اخلاقی نیست بلکه احیای امر به معروف است.اشکالات رویکرد فعلی ستاد یا حداقل آنچه که به عنوان نمای بیرونی کار دیده میشود، آنقدر روشن است که به نظر نمیرسد نیازی به بازگویی داشته باشد. تقلیل مأموریت ستاد که اصل آن احیای امر به معروف و نهی از منکر است به ستاد پیشگیری و مقابله با یکی از مفاسد (یعنی بدحجابی)، تقابل مردم با مردم و دوقطبی سازی جامعه، کمک به دستگاههای نفرت پراکنی دشمن علیه جمهوری اسلامی و از همه مهمتر تخریب و ایجاد نگرش منفی در جامعه نسبت به ارزش متعالی و مترقی امر به معروف تنها بخشی از نتایج رویکرد فعلی ستاد است. طبق نظرسنجی قبلی که ستاد در دوره قبلی انجام داده بود، 87 درصد مردم با شنیدن امر به معروف و نهی از منکر به یاد حجاب و گشت ارشاد و ... میافتند. این مطالعه اگر در زمان حاضر انجام شود، عدد بزرگتری به دست خواهد آمد که نتیجه عملکرد امروز ستاد در این مقوله است.
اما رویکرد قبلی ستاد نیز هرچند تبعات منفی نگاه حاضر را ندارد، اما کاملاً رهزن و بیاثر خواهد بود و حتی در مواردی نیز میتواند به شکاف بیشتر میان حاکمیت و مردم منجر شود. همانطور که گفته شد در برخی از تیزرهای تبلیغاتی ستاد تلاش میشد تا مخاطب اصلی امر به معروف، مسئولین معرفی شود و از مردم به عنوان آمران به معروف دعوت به حضور در این صحنه شود. اما سؤالی که در اینجا مطرح است این است که مردم به عنوان آمرین به معروف دقیقاً برای امر به معروف و نهی از منکر مسئولین چه باید کنند؟ کدام مرتبه امر به معروف در اینجا مد نظر است؟ آیا صرفاً هدف، مرتبه قلبی است و این که مردم از عملکرد مسئولین فاسد یا ناکارآمد نارضایتی قلبی داشته باشند که اگر این است، مگر چنین تنفری وجود ندارد؟ یا این که هدف مرتبه دوم و تذکر لسانی مد نظر است؟ در این صورت تذکر لسانی مردم به مسئولین فاسد و یا ناکارآمد در چه شکل و ساختاری باید انجام شود؟ آیا فرضاً تذکر لسانی آنها در فضای مجازی مدنظر است یا مثلاً امضا طومار علیه مسئولین ناکارآمد و یا موضوعاتی مثل سوت زنی و افشاگری در این مرحله مورد تائید است؟ با فرض این که نظر ستاد انجام چنین رفتارهایی توسط مردم در موضوع نهی از منکر مسئولین است، آیا بستر و لوازم اجرای آن در جامعه وجود دارد؟ آیا سوتزنان و افشاگران فساد از تیغ تیز قوه قضائیه علیه آنها به جرمهایی نظیر تشویش اذهان عمومی، تضعیف نظام و ... در اماناند؟ در نهایت در مرتبه سوم، مرحله اقدام عملی است که شکل آن نیز نامشخص است. یعنی اگر از مردم میخواهیم نسبت به مسئولین امر به معروف کنند، در مرحله اقدام عملی چه باید کنند؟ مثلاً تجمع و حضور اعتراضی مردم در مقابل ادارهها و وزارتخانهها به رفتار مسئولین فاسد و یا ناکارآمد در کف میدان میتواند مصداق امر به معروف عملی مسئولین باشد؟ آیا حاکمیت چنین رفتارهایی را برمیتابد و یا با آن برخورد نمیکند؟اگر بخواهیم با نگاه و دستگاه تحلیلی بازاریابی اجتماعی و بازاریابی فرهنگی به عملکرد ستاد نگاه کنیم، باید گفت که این رویکرد از اصول علمی این دانش که مهمترین ابزار برای نهادینه کردن رفتارهای اجتماعی مطلوب در جامعه است، تبعیت نکرده است. در بازاریابی اجتماعی، اولین سؤال و مهمترین سؤال این است که چه رفتاری را از مخاطب و جامعه هدف انتظار داریم تا انجام دهد یا آن را ترک کند. در بازاریابی امر به معروف و نهی از منکر در رویکرد آقای محبی، هیچ رفتار مشخصی از مردم خواسته نشده است و چیزی بیشتر از باز شدن سوپاپی برای تخلیه فشارهای درون جامعه اثری نخواهد داشت. آنچه که در بازاریابی امر به معروف محور است، مشخص کردن یک رفتار مطلوب و به همراه نحوه انجام آن با کمترین هزینه و بیشترین فایده برای فرد و در نهایت جامعه است. مخاطبی را فرض کنید که پای تلویزیون نشسته و تیزر تبلیغات اجتماعی ستاد را میبیند که در آن نماینده مجلس در تریبون مجلس از شفافیت میگوید و بعد رو به مردم کرده و میگوید ممنون که قول شفافیت می دهیم و عمل نمیکنیم، اما شما چیزی به ما نمیگویید! در اینجا آیا امر به معروفی از مسئول اتفاق افتاده و یا بستری برای امر به معروف فراهم شده است؟ مخاطب و بیننده این تبلیغ اجتماعی چه باید کند تا نماینده خاطی را نهی از منکر کند؟متأسفانه در هر دو دوره گذشته رویکرد علمی و درستی نسبت به ترویج و احیا امر به معروف در جامعه صورت نگرفته است و بلکه در جهت تخریب چهره امر به معروف و نهی از منکر کار شده است و امروز امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از منفورترین کلمات در جامعه شناخته میشود که معادل با دخالت در زندگی خصوصی مردم و یا دنبال دردسر بودن است. اما دست آخر این که فقدان نظریه جامع دینی در موضوع امر به معروف و نهی از منکر و نگاههای برش خورده و ناقص به این ارزش دینی در ستاد و نیز عدم حضور رویکردهای اجتماعی و فرهنگی نظیر رویکرد بازاریابی اجتماعی و بازاریابی فرهنگی(که مجال تشریح آن نیست) در برنامهریزیهای بلند مدت ستاد دو عامل مهم در شکل گیری خطای راهبردی ستاد در دورههای گذشته بوده است.
- ۰۱/۰۸/۱۴
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.