از سیب زمینی های معدوم شده تا تنظیم ظرفیت آموزش عالی
نمایان شدن آثار و نتایج مطلوب یا نامطلوب تصمیمات مدیریتی و سازمانی در فاصله های زمانی مختلفی صورت می گیرد. یکی از پیچیدگی های امر اداره و تصمیم گیری دقیقا همین موضوع است که معمولا پیامدها و آثار تصمیمات کلان و مهم مدیریتی، در یک فاصله زمانی نسبتاً قابل توجه از زمان اخذ تصمیم نمایان می شود و از این جهت دنبال کردن و شناسایی علل و ریشه های مسائل ایجاد شده در تصمیمات قبلی دشوار می شود.
خبر دفن 1700 تن سیب زمینی خیلی از افراد را شوک زده کرد. توجیه اولیه دولت برای این اقدام، تنظیم بازار بود. توجیهی که اگر چه برای مردم بسیار عجیب و غیرقابل قبول بود، اما در پارادایم فکری دولت یازدهم کاملا حل شده به نظر می رسید که به سادگی به عنوان دلیل این کار مطرح کردند. پس از اعتراضات شدید رسانه ای و معرفی این اقدام به الگوگیری از نظام سرمایه داری، توجیهات دیگری توسط دولتی ها برای این کار ارائه شد: فاسد بودن سیب زمینی ها، استفاده از سموم و عدم بهره مندی برای حتی خوراک دام، توزیع بخشی از آن به محرومان و فقرا و ... . روشن است که توجیهات بعدی از اعتبار کمتری برخوردار هستند و به دلیل مقبول نشدن دلیل اصلی و اولیه گفته شده در جامعه، مطرح شدند. البته هدف این یادداشت بررسی ابعاد میدانی این ماجرا و انواع مواجهات صورت گرفته با آن نیست؛ چرا که اگر چه معدوم کردن نعمت الهی که با زحمت بدست آمده به بهانه تنظیم بازار، غیرقابل پذیرش است، اما تصمیم گیری های نادرست دیگری هستند که اگر چه اثرشان این چنین نمایان نیستند، اما آثار مخرب آنها چندین برابر این اقدام ممکن است باشد.
کمتر کسی هست که در اطرافیان یا نزدیکان خود فرد یا افرادی را سراغ نداشته باشد که در دانشگاه تحصیل کرده باشد، اما به دلیل عدم وجود شغل مرتبط با رشته تخصصی اش، بیکار مانده یا به کارهای دیگر رو آورده باشد. این موضوع وقتی فاجعه آمیزتر می شود که شاهد باشیم افراد حتی با مدرک دکتری، بازار کار مرتبط با تخصص شان را پیدا نمی کنند! به نظر می رسد این مسئله یکی از اصلی ترین مسائل نظام علم و فناوری کشور است که اگر به درستی در خصوص آن تصمیم گیری نشود، نه تنها نمی توان از فرصت های بالقوه موجود در حوزه علم و فناوری به درستی بهره گرفت، بلکه زمینه مسائل جدی آتی نظیر بیکاری، کمبود نیروی متخصص در برخی حیطه ها، مهاجرت و بر هم خوردن ترکیب جمعیتی استان ها، شکاف طبقاتی و اجتماعی و ... خواهد بود. در عین حال تصمیم گیری درست در این خصوص باعث حل بسیاری از مشکلات نشات گرفته از این موضوع شده و می تواند فرصت های خوبی را ایجاد کند.
اما وجه اشتراک سیب های معدوم شده و تنظیم ظرفیت آموزش عالی، یک موضوع بسیار مهم و کلیدی است که متاسفانه نه تنها در این حوزه ها، بلکه در برخی از تصمیم گیری های کشور نبود این عنصر کلیدی باعث نقص و اشتباه در تصمیم گیری می شود و آن موضوع مهم «داده های مورد نیاز است که از طریق آمایش سرزمینی» بدست می آید. در واقع سطح تحلیل و بررسی این مسائل، یک دانشگاه یا جهاد کشاورزی یک شهرستان نیست؛ تحلیل و تصمیم گیری درست در سطح ملی باید اتفاق بیفتد. به عبارت بهتر در صورتی که تصمیم گیری در این موضوعات به سطح خرد و جزئی تنزل داده شود، جواب مسئله یافت نخواهد شد. به عنوان مثال فرض کنید که هر شهرستانی بدون در نظر گرفتن سایر مناطق کشور در یک سال اقدام به کشت پیاز کنند؛ نتیجه آن چه خواهد بود؟ همین طور در حوزه آموزش عالی، هر دانشگاهی در هر منطقه ای نمی تواند و نباید بدون توجه به ملاحظات در سطح ملی و تنها در سطح خرد، به قبض و بسط ظرفیت آموزشی خود بپردازد. این نوع از تصمیمات نیازمند به داده های ملی هستند که با آمایش سرزمینی بدست می آیند.
نکته مهم دیگر این که در این نوع از تصمیم گیری ها که در سطح ملی باید انجام شود، نگاه تک بعدی و تک هدفه ناکارآمد خواهد بود. علاوه بر این که لازم است تحلیل در سطح ملی رخ دهد و هماهنگی بین واحدهای خرد اتفاق افتد، تصمیم گیری باید چند هدفه و با در نظر گرفتن همه ابعاد متاثر از تصمیم رخ دهد. به عنوان مثال برای این که بدانیم از هر محصول چه میزان باید کشت شود، باید بدانیم که از هر محصول چقدر نیاز داخلی و چقدر امکان صادرات و یا بازفرآوری در کارخانه ها وجود دارد. باید مشخص شود که سطح زیر کشت هر محصول در هر دوره زمانی در کشور چقدر است و این میزان متناسب با نیاز کشور شود. حتی در سطح بالاتر باید مشخص شود که بهتر است چه محصولی در چه مناطقی تولید شود تا اهدافی نظیر افزایش بهره وری در تولید، مدیریت منابع آبی، کنترل نرخ بیکاری، مدیریت حمل و نقل و توزیع، مدیریت نگهداری و انبارداری و ... به بهترین شکل تحقق یابد. در حوزه آموزش عالی نیز باید ظرفیت پذیرش دانشجو در رشته های تحصیلی مختلف، در مقاطع تحصیلی مختلف و در مناطق جغرافیایی مختلف باید مشخص شود.
متاسفانه نظام تصمیم گیری در بخش کشاورزی و آموزش عالی از نبود آمایش عالی و داده های لازم به شدت رنج می برد و تا زمانی که پایگاه پایش و جمع آوری داده های مورد نیاز در سطح ملی، طراحی نشود به نظر نمی رسد که بتوان تصمیم صحیحی اتخاذ نمود و هشدار آخر این که اگر تصمیم گیری در این نوع از مسائل، به سطوح خرد تنزل داده شود، باید منتظر یک اثر فاجعه آمیز در سطح ملی (همانند آنچه که در سیب زمینی های معدوم شده رخ داد) بود.
- ۹۴/۰۹/۱۸
سلام، با تشکر از شما
با آدرس: http://www.harfeto.ir/?q=node/46754
در سایت حرف تو انتشار یافت.
هدیه سایت حر ف تو: امام رضا علیه السّلام فرمود: هر کس به رزق و روزى اندک خشنود باشد، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد.
یا علی