اجتماعیجات

موضوعات گوناگون اجتماعی با طعم ها و مزه های متفاوت

اجتماعیجات

موضوعات گوناگون اجتماعی با طعم ها و مزه های متفاوت

قتل یک روحانی به جای مدیر حکومتی

سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۴۹ ق.ظ

صبح امروز برای حل مشکلات و دریافت حق و حقوق خود به مقابل مجلس رفته اما موفق به ورود مجلس نشدم، سپس به مغازه برادرم رفته و نهار خوردم، در نهایت از مغازه برادرم خارج شدم و تصمیم گرفتم یک نفر را که دارای سمت و مسئولیت است به قتل برسانم. برای رسیدن به هدفم یک چاقو به‌قیمت 35 هزار تومان خریدم و در خیابان پَرسه زدم تا اینکه به مقابل مترو رسیدم و با دیدن یک روحانی به‌سمت وی حمله‌ور شدم؛ گمان می‌کردم چون مقتول روحانی است، باید دارای سمت و مسئولیت باشد که به وی حمله‌ور شدم.

این تنها جملات منتشر شده از قاتل یکی از شهروندان تهرانی است که دو هفته گذشته با ضربات چاقو یک روحانی میانسال را کشت. این اتفاق بر خلاف پرداختن اندک رسانه ها در مورد آن، پدیده ای بسیار قابل توجه و تامل است که می تواند حکایتگر تحولات و تغییراتی باشد که در زیر پوست اجتماع در حال رخداد است. اگر چه سیاست رسانه ای کشور همچنان تمایل دارد که با سانسور معضلات اجتماعی، وضعیت موجود کشور را آرام و عادی معرفی کند، اما دلسوزی واقعی کشور در نبش قبر این اتفاقات متعفن و تشریح آن برای رسیدن به راهکار است؛ وگرنه سیاست «ان شاء الله گربه است» اگر قرار بود پاسخ مثبتی برای بهبود اجتماعی کشور داشته باشد، الان وضعیت اجتماعی کشور به این حد بحرانی نبود.

توقع زیادی است که شاخص جامعه اسلامی پیش از حکومت مهدوی را جامعه عاری از ظلم و عدالت صد در صدی بدانیم. طبیعی است که حکومت عدل ناب، تنها در آخر الزمان رخ خواهد داد و آنچه که مسئولیت دوران زمینه سازی برای ظهور است، حرکت به سمت این افق است. لذا ممکن است در جامعه امروزی افرادی نتوانند حقوق خود را مطالبه کنند و مورد ظلم واقع شوند. اما آنچه که در این خصوص هشدار دهنده است، گستره و شدت فقدان عدالت در جامعه است. علاوه بر این موضوع، مولفه های مهم دیگری همچون احساس نابرابری و احساس غلبه ظلم اجتماعی از متغیرهای مهمی است که حتی در صورتی که عدالت نسبی و قابل قبولی در جامعه حاکم باشد، اما احساس عمومی نسبت به شرایط موجود متفاوت با آن باشد می تواند عامل نارضایتی از حکومت و در نهایت محرک رفتارهای اعتراضی باشد.

بنابراین بی عدالتی اجتماعی به همان اندازه ای که وجود دارد، محرک نارضایتی نیست. آنچه که شکل دهنده نارضایتی است، تصور و درک بی عدالتی اجتماعی در جامعه است. بنابراین این امکان برای تصمیم سازان و تصمیم گیران هر جامعه ای وجود دارد که بتوانند حدی از بی عدالتی اجتماعی را کنترل کرده و مانع آن شوند که این موضوع عاملی برای نارضایتی شود. از سوی دیگر بی عدالتی اجتماعی می تواند بسیار بزرگ تر از آنچه هست در تصور و ادارک مخاطب جای گرفته و بیشتر از آنچه باید، به نارضایتی مخاطب منجر شود. این اتفاق به نظر می رسد در جامعه امروز افتاده است؛ اگر چه واقع امر نیز حکایتگر ناکارآمدی نظامات مختلف اجتماعی در برقراری عدالت اجتماعی است. از جمله مصادیق به عنوان عامل چنین اتفاقی می توان به این موارد اشاره کرد:

1- زندگی اشرافی طبقه خاص به ویژه در مسئولین که به جزء دوره کوتاهی از تاریخ جمهوری اسلامی، در بقیه دوران ها (با شدت و ضعف) علاوه بر زندگی اشرافی طبقه خاصی از مردم، شاهد چنین سبک زندگی در بین مسئولین نیز هستیم.

2- متمایز سازی بخشی از جامعه به ویژه طبقه حاکم که قدرت سیاسی و اجرایی در دست اوست. این متمایز سازی در اشکال مختلف به ویژه در برخورداری از امکانات کشور، رسیدن به کرسی های قدرت و ریاست و رانت های اقتصادی بروز یافته است. کلیدواژه هایی همچون ژن خوب، آقازاده و ... که هر ازچندگاهی دستمایه طنزِ تلخ رسانه های جمعی می شود، واکنش عمومی مردم به این بی عدالتی حکومتی است.

3- انتشار گسترده اخبار اختلاس ها، دزدی ها، رانت ها و عدم پاسخ محکم، متناسب و به هنگام قضائی و تنبیهی به غارتگران بیت المال و یا عدم اطلاع رسانی کامل برخوردهای صورت گرفته از دیگر مصادیق است. نمونه بارز رفتار منفعلانه قضائی در پرونده حقوق های نجومی در اذهان مردم باقی مانده است. حال تصور کنید افرادی را که برای مطالبه حق خود به دستگاه قضائی مراجعه کرده اند و در فرآیند طولانی و نفس گیر آن اسیر شده اند و یا حتی سیستم ناکارآمد از توانمندی کافی برای تشخیص ذی حق برخوردار نبوده و فرد ذی حق نتوانسته به حقوق از دست رفته خود برسد. کنار هم قرار گرفتن این دو در ذهن این افراد به چه تصویری از نظام قضائی کشور و در نهایت حکومت منجر خواهد شد؟

برگردیم به داستان قتل اول یادداشت. مردی برای مطالبه حقوق خود به یکی از سازمان های عالی کشور مراجعه می کند. هیچ سازوکاری برای پاسخگویی حتی به شکل اجمالی و حتی به عنوان تسکین دهنده در این قوه وجود ندارد. فشار و مشکلات اقتصادی فراتر از قدرت تحمل شده و کارد به استخوان رسیده و فرد تصمیم به خالی کردن خشم خود بر سر حکومت می کند. به دنبال یک مقام مسئول می گردد و مقام مسئول از منظر او یعنی یک روحانی میانسال! نکته جالب اینجاست که با وجود این که اکثر مسئولین کشور غیرروحانی هستند، اما تصویر ساخته شده در ذهن قاتل از مسئولین حکومتی، در نماد دین پدیدار شده است.


سخن آخر...

این طور گفته می شود که در نظام سرمایه داری، هدف اصلی حفظ سرمایه های طبقه مرفه و ممتاز است. رسیدگی به فرودستان و طبقه فقیر هیچ گاه به عنوان هدف اصلی نظام سرمایه داری نبوده است. اما در یک جا طبقه فرودست مورد عنایت نظام سرمایه داری قرار می گیرد: آنجایی که به واسطه فقر و نداری احتمال شورش این طبقه بر علیه سرمایه داران وجود داشته باشد و بدیهی است که در اینجا هم هدف اصلی رسیدگی به حال فقرا نیست، بلکه هدف همچنان حفظ و حراست از سرمایه است. اگر بخواهیم در چارچوب همین نظام ارزشی صحبت کنیم، رسیدگی به وضعیت محرومین و مستضعفین کشور به صورت فوری و ضربتی باید در دستور کار همه دستگاه های حاکمیتی قرار گیرد. متاسفانه فاصله گرفتن کشور از آنچه که تحت عنوان سیاست های سوسیالستی یاد می شود، در سال های اخیر شدت گرفته که در این مسیر، اولین چیزی که  صدای خرد شدن آن شنیده خواهد شد، عدالت اجتماعی است و بیشترین ضرر آن را محرومین جامعه تحمل خواهند کرد. آنچه که امروز در زیر پوست اجتماع وجود دارد، منبع بزرگی از باروت های داغ شده است که هر لحظه خطر انفجار آن می رود. باید ترسید از روزی که خشم محرومین با جرقه ای کوچک منفجر شده و دیگر توان کنترل آن در دست حکومت نباشد. حکومت باید با روی گشاده و خوش به سوی محرومین و مستضعفان برود و حقوق آنها را به ایشان برگرداند، قبل از آنکه آنها حقوق خود را با خشم و خنجر از حکومت بستانند.

 

  • سعید مسعودی پور

نظرات  (۱)

  • محمد صادق تراب زاده جهرمی
  • باسلام
    خدا قوت
    به نظر می رسد یکی از مهمترین علل تضعیف عدالت اجتماعی در جامعه امروز، اشرافیت مسئولان و در عین حال رانت خواهی طبقات دارای قدرت سیاسی است. 
    اشرافیت از یک سو، فرهنگ عمومی جامعه را تخریب کرده است و از سوی دیگر به دنبال کسب قدرت سیاسی است. در آن طرف نیز، سیاستمداران و اهالی قدرت در حکومت نیز به دنبال کسب منافع مادی خود هستند. حال جمع این دو و بده-بستان این دو را در نظر بگیرید که ریشه عمده بیماری های حاضر است. 
    پاسخ:
    سلام و رحمت الهی
    تشکر از شما

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی