تاثیرات اجتماعی پنهان و مخرب مسابقه "برنده باش"
امروزه سرگرمی به عنوان یکی از مهم ترین نیازهای جامعه شناخته می شود. بخش مهمی از پاسخ به این نیاز، توسط رسانه ها به مخاطبین داده می شود. در این میان تلویزیون به عنوان فراگیرترین رسانه در بین مردم، تلاش کرده است تا در این زمینه با رویکرد مشتری مداری و البته بدون توجه به برخی از ملاحظات به نیازهای مخاطب پاسخ بگوید. یکی از برنامه های سرگرمی که اتفاقا با استقبال مخاطبین رو به رو شده است، مسابقه برنده باش است.
سبک این مسابقه کاملاً کپی شده و تکراری است، با این وجود به چند دلیل برای مخاطب جذابیت دارد. اول این که برگزار کننده آن یکی از معروف ترین سلبریتی های ایران است که اگر چه علاوه بر بازیگری، در عرصه هایی نظیر تبلیغات تجاری حضور داشته، ولی این اولین باری است که او مجری گری یک مسابقه تلویزیونی را تجربه می کند. دومین موضوع، مسابقه ای بودن این برنامه است. افراد دوست دارند تا خود را در موقعیت رقابت با دیگران(حتی در منزل و در پاسخ به سوالات مطرح شده) قرار دهند. این موضوع برای بسیاری از افراد هیجان انگیز و لذت آور است و به عنوان یک سرگرمی شناخته می شود. اما موضوع سوم و مهم تر، میزان جوایز چشمگیر برای برندگان این مسابقه است. در این مسابقه تنها با پاسخ به سوالاتی محدود می توان به جایزه ای به ارزش 200 میلیون تومان رسید!
این نوشتار در صدد است تا نقدی محتوایی و ساختاری از این برنامه ارائه کند. به نظر می رسد چنین برنامه ای اگر چه به ظاهر سرگرم کننده است، اما آثار مخرب و ویران کننده ای در لایه های پنهانی آن نهفته است. اگر چه رهگیری آثار آن به سرعت و سادگی در جامعه امکان پذیر نیست، اما این پیامدهای منفی به تدریج و در بلند مدت ضربات مهلکی را بر نظام هنجاری و ارزشی جامعه وارد خواهد کرد. به طور مشخص نقدهای وارد بر این برنامه عبارتند از:
1- در این مسابقه این طور وانمود می شود که قرار است فرهنگ مطالعه و کتابخوانی رواج داده شود. البته باید توجه داشت که مطالعه و یادگیری هیچ گاه نمی تواند بی سمت و سو باشد. در واقع این طور نیست که هر آنچه که انسان بداند، مطلوب و خوب شناخته شود. در آموزه های دینی، پیگیری و دنبال کردن "علم لاینفع" ناپسند شناخته شده است. دانستن این که قلب کدام حیوان در سرش قرار دارد یا کدام حیوان چهار زانو دارد، مصداقی از علم بی اثر و بی فایده است. البته مجری برنامه دانستن پاسخ این دست از سوالات پوچ و تهی برنامه را به عنوان "حضور ذهن عالی" یاد می کند و مشخص نیست که دقیقا این حضور ذهن چه کارکرد دنیوی و یا آخرتی برای فرد دارد و قرار است چه نیاز یا مسئله ای از او را پاسخ بدهد!!!
2- مسابقه برنده باش، قبل از آنکه یک برنامه سرگرم کننده شناخته شود، یک بیزنس و یک فعالیت اقتصادی است. شرکت در مسابقه نیازمند به نصب نرم افزار و کسب امتیاز از طریق این نرم افزار است. لازمه کسب امتیازهای بیشتر، خرید سوال است. در هر هفته نیز تنها تعداد محدودی از هزاران نفری که برای خرید سوال اقدام کرده اند و کسب امتیاز نموده اند، فرصت حضور در برنامه را دارند. از سوی دیگر، معمولا تلاش مجری این بوده است که کسانی که در برنامه حاضر می شوند، حداقل جایزه یعنی پنج میلیون تومان را برنده شوند. این موضوع به روشنی برای مخاطب قابل درک است که اگر بتواند به مسابقه راه یابد، حداقل به میزان پنج میلیون تومان برنده خواهد شد. شور و شوق ایجاد شده در مسابقه برای برندگان جوایز بیشتر نیز به خوبی برای مخاطب انگیزاننده است که او شانس خود را برای شرکت در این مسابقه بیازماید.
در بعد از انقلاب مثال های دیگری از این شکل تحریک مخاطبین برای هزینه کردن برای خرید محصول یا شرکت در مسابقه وجود دارد. در یک دوره در قالب اوراق ارمغان بهزیستی در قالب کمک به نیازمندان و انجام عمل خیر، اوراقی به مردم فروخته می شد که به ازای هر برگ، یک شانس شرکت در قرعه کشی به آنها داده می شود. علاوه بر این نیز در قالب مسابقه کتاب 57 (در قالب فروش کتاب و ایجاد فرصت قرعه کشی برای جوایز لوکس و گرانبها) و نیز تبلیغات تجاری جایزه دار (فروش محصولات همراه با کد قرعه کشی و اعطای جوایز) شاهد همان سبک تحریک مخاطب هستیم. در واقع عنصر کلیدی در این رفتارها چه در قالب کار خیر و چه مطالعه و سواد آموزی و چه خرید کالای خوراکی مورد نیاز، بر پایه تحریک طمع برای رسیدن به جایزه بزرگ است!
3- این سبک از برنامه سازی یک اثر بسیار خطرناک دیگری در جامعه دارد و آن حذف رابطه منطقی و ذهنی بین کار و تلاش و کسب ثروت در مخاطب است. عموم افراد به این باور هستند که برای رسیدن به موفقیت و کسب درآمد باید تلاش کنند. آموزه های تربیتی و آموزشی از دوران کودکی نیز با عبارت های مشهوری نظیر "مزد آن گرفت جان بردار که کار کرد" تلاش دارند تا فرهنگ کار و تلاش برای کسب روزی را در جامعه رواج دهند. هر فعالیت و برنامه ای که این رابطه را در ذهن مخاطب کم رنگ یا خدشه دار کند، خارج از چارچوب دینی شناخته می شود. ضرورت کار برای کسب روزی، یکی از مهم ترین عناصر شکل دهنده نهاد خانواده و نظام اقتصادی در جامعه است که باید از آن حفظ و حراست نمود. در حالی که یکی از مهم ترین کژکارکردهای پنهان این برنامه، ضربه زدن به این باور ذهنی مخاطبین است.
چند روز پیش زمانی که در منزل یکی از اقوام مهمان بودیم و مشغول تماشای این برنامه. فرزند خانواده که تا اواخر شب مشغول کار بود، وارد منزل شد. در همان لحظه فرد شرکت کننده در مسابقه که پاسخ درست داده بود، به سطح امتیاز 8.000.000 تومانی رسید. جوان خسته که تازه وارد منزل شده بود به تلویزیون نگاه کرد و گفت: خوش به حالش، هشتصد تومن برنده شد". اما زمانی که حاضرین او را متوجه کردند که فرد شرکت کننده رقم هشت میلیون تومان را تا این سوال برنده شده نه هشتصد هزار تومان، بهت و تعجب عمیقی تمام وجود جوان را گرفت و بی حرکت به صفحه تلویزیون خیره شد! آری شرکت کننده توانسته بود در کمتر از چند دقیقه حقوق شش هفت ماه او را بدست آورد!
جمع بندی
واقعیت این است که این برنامه اگر چه در قالب سرگرمی به روی آنتن شبکه سوم سیما می رود، اما قبل از همه یک بیزنس و یک فعالیت اقتصادی است نه یک برنامه فرهنگی و تربیتی. تاثیر دانشی و بینشی این برنامه برای اصلاح فرهنگ و ترویج سبک زندگی اسلامی، هنجارهای پذیرفته شده، اصلاح آسیب ها و مشکلات اجتماعی و ... در حد صفر است و در شکل دقیق تر، بر اساس آنچه که گفته شد این برنامه محرک طمع و حرص برای تخصیص درآمدی غیرعقلایی مخاطبین برای شرکت در مسابقه است. در واقع مخاطبین برای رسیدن به آمال و آرزوی های خود، حاضر هستند بخشی از درآمد را شبه قمار در این راه هزینه کنند، شاید بتوانند به مسابقه راه یابند و حداقل جایزه را که اکثر افراد برنده می شوند را تصاحب کنند. در نهایت این که این برنامه، تخریب کننده رابطه بین تلاش و کسب درآمد است. مخاطبینی هم که به برنامه دعوت می شوند با سطح تحصیلات مختلف هستند: از زیر دیپلم تا مقاطع تحصیلات عالی. همین امر به تسهیل ضربه به این رابطه ذهنی کمک می کند، چرا که مخاطب به خوبی دریافته است که سطح تحصیلات و سواد دانشگاهی نقش چندانی در پاسخ گویی به سوالات ندارد.
- ۹۷/۰۸/۲۲