هشدار در خصوص شکل گیری تصویر فاسدانه از دستگاه های حکومتی
در یکی از عوارضی های بین راهی بود که اتوبوس برای ثبت ساعت، توقف کرد. طبق معمول در فاصله زمانی که راننده برای این کار به دفتر پلس راه رفت، یک مامور برای کنترل وضعیت خود اتوبوس سوار آن شد. پس از مهر شدن دفترچه، راننده داخل اتوبوس شد، در حالی که به شدت شاگردش را عتاب می کرد. ماجرا این بود که شاگرد به مامور نیروی انتظامی پولی داده بود و اعتراض راننده به خاطر اصل دادن پول نبود، بلکه به خاطر این بود که چرا بی جهت پول به او داده است. راننده با عصبانیت گفت: «مسافر اضافی زدم، مشکل مدارک دارم، ماشین مشکل فنی داشته، چه مشکلی بود که بی جهت پول دادی؟» شاگرد بیچاره هم ددفاع از خود گفت: «آخه ماموره گفت در صندوق ها را باز کنم. من هم در یکی دوتا را باز کردم داخلش را دید. در یکی دیگر را خواست باز کنم که قفل بود، منم بهش پول دادم.» راننده با حرص جواب داد: «اون قسمت برای دستشویی هست. من را صدا می کردی بهش حالی می کردم که آدم بیشعور اینجا چی هست. اگر برایم پولی هزینه کنی آن را به تو بر می گردانم! اما بی جهت پول دادن به مامور جماعت، باعث میشه پر رو بشن. حالا از این به بعد هر وقت بخواهیم از اینجا بریم، باید بهش پول بدیم.»